فارابی و سیاستگذاری فرهنگی
علی سلمانی؛ بلال نیک پی
چکیده
فارابی بهصورت خاص و مجزا به هنر و زیبایی نپرداخته است و به جز اثری تحت عنوان «موسیقی کبیر» که نگاهی علمی و ریاضیوار به موسیقی دارد، نگارش دیگری در این زمینه ندارد. عمده شهرت وی به دلیل نظرات خاصی است که در حوزه سیاست و فلسفه سیاسی مکتوب کرده است. او هدف از زندگی فردی و جمعی انسانها را رسیدن به سعادت میداند. اما لازمه رسیدن ...
بیشتر
فارابی بهصورت خاص و مجزا به هنر و زیبایی نپرداخته است و به جز اثری تحت عنوان «موسیقی کبیر» که نگاهی علمی و ریاضیوار به موسیقی دارد، نگارش دیگری در این زمینه ندارد. عمده شهرت وی به دلیل نظرات خاصی است که در حوزه سیاست و فلسفه سیاسی مکتوب کرده است. او هدف از زندگی فردی و جمعی انسانها را رسیدن به سعادت میداند. اما لازمه رسیدن انسان به سعادت را زندگی در جامعه کامل و فاضل میداند. انسان باید در چنین جامعهای پرورش یابد و تعلیم ببیند تا به سعادت، که غایتی سیاسی و البته آنجهانی است، برسد. معلم و راهنما باید بتواند بهواسطه قوه تخیل به عقل مستفاد راه داشته باشد. از همین مجرا است که در آرمانشهر فارابی هنرمندان نقشی کلیدی بازی میکنند و در مرتبه بعد از رئیس مدینه قرار میگیرند. دو انگاره تخیل و محاکات از یک سو در تعلیم شهروندان و از دیگر سو، در خلق آثار هنری، شأن و جایگاه اجتماعیـ سیاسی هنرمندان را برجسته میکند. تعریف فارابی از زیبایی مبتنی بر مفهوم کمال است. درواقع کمال همان زیبایی است، هچنانکه کمال، سعادت است. با چنین نگرشی میتوان گفت کد که کلیت فلسفه سیاسی فارابی صبغه زیباشناسانه دارد و از این طریق میتوان لوازم و عناصر زیباشناسی سیاسی او را تدوین کرد. در این نوشتار با استفاده از گردآوری اطلاعات کتابخانهای و روش توصیفی- تحلیلی، عناصری چون سعادت، قوه متخیله و محاکات بررسیشده و به تعریفی پرداختهایم که فارابی مبتنی بر کمال از زیبایی ارائه داده است.